ماهيت ولايت فقيه
ماهيت ولايت فقيه
ماهيت ولايت فقيه
پيرامون شبهاتي كه درباب ولايت فقيه وجود دارد، بحث انحصارطلبي يكي از بحث هاست كه در اين مقاله به بررسي آن مي پردازيم.
ازالقائاتي كه بدخواهان ازآغاز انقلاب تا حال به زبان مي رانند، مسئله ي انحصار طلبي است؛ چنان كه شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي را به انحصار طلبي متهم ميکردند. گروهي به صورت شبهه و گروهي ديگر به عنوان سوال مي گويند: «ولايت فقيه، رهبريت را در انحصار روحانيت در مي آورد و اين يك نوع انحصار طلبي خصلتي نكوهيده است.»
پاسخ اين است: «هر گاه شخصي گر چه درلباس روحانيت نباشد، داراي شرايط رهبري باشد، يعني مجتهد جامع الشرايط و داراي ويژگيهاي مخصوص باشد، مي تواند به مقام رهبري برسد و هيچ منع قانوني و شرعي ندارد. گذشته از اين، اگر چه مسئله ي اجتهاد بيشتر به حوزه هاي علميه و روحانيت بستگي دارد، مي گوييم مگر روحاني جزء مردم نيست؟ آيا لباس، او را از مردم جدا مي كند؟ آيا اگر يك نفر دانشگاهي، پروفسور شود، روحانيون حق دارند او را به انحصار طلبي متهم سازند؟
در ضمن ،انحصار طلبي بر دو گونه است: مثبت، منفي؛ درست و نادرست.
آنچه مذموم و نكوهيده است، انحصار طلبي منفي و نادرست است؛ مانند اينكه كسي بدون حق به سبب هوسهاي نفساني به برتري جويي بپردازد و خود را از ديگران مقدم دارد. چنين كاري خلاف اسلام و عدالت است و مسلمان نبايد چنين باشد؛ ولي اگر يك روحاني با تقوا و صالح، جامع همه ي شرايط رهبري، به خاطر خدا و اسلام و انجام وظيفه زمام امور رهبري را بدست گرفت و خبرگان و صالحان امت، چنين مقامي را براي او پسنديدند، چنين انحصاري عين عدالت محض و صواب است. گاهي واجب تعيين و وظيفه حتمي است كه بايد آن را بپذيرد. آيا پيامبران و امامان معصوم (ع) كه براي انجام وظيفه،خود را پيامبر يا رهبر مردم مي دانستند، انحصار طلب بودند؟ با توجه به همين انحصار طلبي مثبت، حضرت امام خميني (ره) فرمود: «اينها اشخاصي نيستند به آن معنايي كه مي گويند [از روي هوا وهوس] انحصارطلب باشند؛ البته انحصار به اين معني كه بايد اسلام باشد نه غير اسلام. همه ي ما انحصار طلبيم و اسلام اصلا اين طوري است. پيامبر اسلام (ص) فرمود: لااله الا الله يعني معبودي غير خداي يكتا نيست. اين انحصار است؛ يعني فقط همين، غير از اين نه. اين انحصاري كه بدخواهان مي گويند، اگر اين است، مسلمين همه انحصار طلبند؛ پيغمبرها هم همه انحصار طلبند و خداي تبارك و تعالي هم انحصار طلب است. اين انحصار صحيح است، انحصار طلبي في نفسه يك امر فاسدي نيست.
آن انحصاري كه بخواهد همه چيز را به نفع ماديت تمام كند، براي خود آدم باشد، اين انحصار طلبي فاسد است. يك رهبر صالح كه طبق شرايط ولايت فقيه، مسئوليت سنگين رهبري را به عهده مي گيرد، عدالت و علم او اقتضا مي كند كارها را تقسيم نموده و با انتخاب شايسته براي انجام كارها از متخصصان متعهد استفاده نمايد، بنابراين او يك نفر نيست، بلكه مجموعه است و همه ي افراد آن مجموعه مي خواهند با هم به خاطر رضاي خدا و انجام وظيفه، احكام اسلام را اجرا نمايند. آيا چنين كاري انحصار طلبي است؟ يا اينكه چنين برنامه اي بيانگر آن است كه انحصار ي در كار نيست، بلكه همه ي افراد در پيشبرد اهداف شريك هستند؟»
كوتاه سخن اينكه: پيشي گرفتن از همديگر براي احقاق حق ونابودي باطل، براي رضاي خدا، انحصار طلبي نيست، بلكه پيشدستي به خاطر امور مادي و هواي نفس، انحصار طلبي است.
منبع:نشريه قدر
ازالقائاتي كه بدخواهان ازآغاز انقلاب تا حال به زبان مي رانند، مسئله ي انحصار طلبي است؛ چنان كه شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي را به انحصار طلبي متهم ميکردند. گروهي به صورت شبهه و گروهي ديگر به عنوان سوال مي گويند: «ولايت فقيه، رهبريت را در انحصار روحانيت در مي آورد و اين يك نوع انحصار طلبي خصلتي نكوهيده است.»
پاسخ اين است: «هر گاه شخصي گر چه درلباس روحانيت نباشد، داراي شرايط رهبري باشد، يعني مجتهد جامع الشرايط و داراي ويژگيهاي مخصوص باشد، مي تواند به مقام رهبري برسد و هيچ منع قانوني و شرعي ندارد. گذشته از اين، اگر چه مسئله ي اجتهاد بيشتر به حوزه هاي علميه و روحانيت بستگي دارد، مي گوييم مگر روحاني جزء مردم نيست؟ آيا لباس، او را از مردم جدا مي كند؟ آيا اگر يك نفر دانشگاهي، پروفسور شود، روحانيون حق دارند او را به انحصار طلبي متهم سازند؟
در ضمن ،انحصار طلبي بر دو گونه است: مثبت، منفي؛ درست و نادرست.
آنچه مذموم و نكوهيده است، انحصار طلبي منفي و نادرست است؛ مانند اينكه كسي بدون حق به سبب هوسهاي نفساني به برتري جويي بپردازد و خود را از ديگران مقدم دارد. چنين كاري خلاف اسلام و عدالت است و مسلمان نبايد چنين باشد؛ ولي اگر يك روحاني با تقوا و صالح، جامع همه ي شرايط رهبري، به خاطر خدا و اسلام و انجام وظيفه زمام امور رهبري را بدست گرفت و خبرگان و صالحان امت، چنين مقامي را براي او پسنديدند، چنين انحصاري عين عدالت محض و صواب است. گاهي واجب تعيين و وظيفه حتمي است كه بايد آن را بپذيرد. آيا پيامبران و امامان معصوم (ع) كه براي انجام وظيفه،خود را پيامبر يا رهبر مردم مي دانستند، انحصار طلب بودند؟ با توجه به همين انحصار طلبي مثبت، حضرت امام خميني (ره) فرمود: «اينها اشخاصي نيستند به آن معنايي كه مي گويند [از روي هوا وهوس] انحصارطلب باشند؛ البته انحصار به اين معني كه بايد اسلام باشد نه غير اسلام. همه ي ما انحصار طلبيم و اسلام اصلا اين طوري است. پيامبر اسلام (ص) فرمود: لااله الا الله يعني معبودي غير خداي يكتا نيست. اين انحصار است؛ يعني فقط همين، غير از اين نه. اين انحصاري كه بدخواهان مي گويند، اگر اين است، مسلمين همه انحصار طلبند؛ پيغمبرها هم همه انحصار طلبند و خداي تبارك و تعالي هم انحصار طلب است. اين انحصار صحيح است، انحصار طلبي في نفسه يك امر فاسدي نيست.
آن انحصاري كه بخواهد همه چيز را به نفع ماديت تمام كند، براي خود آدم باشد، اين انحصار طلبي فاسد است. يك رهبر صالح كه طبق شرايط ولايت فقيه، مسئوليت سنگين رهبري را به عهده مي گيرد، عدالت و علم او اقتضا مي كند كارها را تقسيم نموده و با انتخاب شايسته براي انجام كارها از متخصصان متعهد استفاده نمايد، بنابراين او يك نفر نيست، بلكه مجموعه است و همه ي افراد آن مجموعه مي خواهند با هم به خاطر رضاي خدا و انجام وظيفه، احكام اسلام را اجرا نمايند. آيا چنين كاري انحصار طلبي است؟ يا اينكه چنين برنامه اي بيانگر آن است كه انحصار ي در كار نيست، بلكه همه ي افراد در پيشبرد اهداف شريك هستند؟»
كوتاه سخن اينكه: پيشي گرفتن از همديگر براي احقاق حق ونابودي باطل، براي رضاي خدا، انحصار طلبي نيست، بلكه پيشدستي به خاطر امور مادي و هواي نفس، انحصار طلبي است.
منبع:نشريه قدر
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}